Meraj Persian Gulf

یارب مددی ساز که یارم به سلامت باز آید و برهاندم از چنگ ملامت

Meraj Persian Gulf

یارب مددی ساز که یارم به سلامت باز آید و برهاندم از چنگ ملامت

جشنواره تئاتر استانها بزرگترین رویداد تاریخ هنر کشور(هرمزگان)

(تئاتر منبر است بلکه فراتر از منبر) امام خمینی(ره) 

چندین سال است که شاهد پرشدن بیلان کاری مسئولین اداره ارشاد استان هرمزگان توسط هنرمندان هستیم. اما ما هنرمندان همچنان از رو نمی روند و دوباره روی صحنه بازی را از سر می گیریم.جشنواره تئاتر استانی یکی از رویدادهای وسیع تاریخ فرهنگ و هنر استان ماست اما متاسفانه چندین سال است که به دست نااهلان هنر و فرهنگ افتاده است.مسئولین اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی که متاسفانه بویی از اسلام نبرده اند.به جرات می توان گفت بی عدالتی یکی از بارزترین شاخصه آنهاست حق دیدن را از مردم گرفته اند.گوش بسته اما باچشمی باز حرکت می کنند.وقتی وزیری وارد استان می شود دست به دامن هنرمندی می شوند که هرچند از او بیزارند اما از تن نازی و قدرت آن هنرمند برای آبروداری اداره خود استفاده می کنند.اما خرشان که از پل گذشت دیگر به کما می روند و شما را نه می شنوند و نه می بینند.متاسفانه هنرمندان هم چوب نجابت خودشان را می خورند.صاحبان فرهنگ و هنر سالیان سال است که با شعار تئاتر برای همه(مردم) پیش می روند. 

کدام مردم؟ 

مردمی که از طریق اخبار شاهد اختتامیه  و ادعاها و پز دادن های مسئولین و لوح گرفتن هنرمندان هستند؟ 

۱۰سال پیش بنر یا تابلویی برای تبلیغات وجود نداشت. روی پارچه می نوشتند.توی شهر که چشم می انداختی همه اش پارچه جشنواره بود اما حالا با وجود دیجیتالی شدن تبلیغات و هزاران ترفند در جذب مردم به سالن از طریق تبلیغات مسئولین ارشاد با چهار تا بنر۶در۵ فکرمیکنن تبلیغات انجام شد.اگر لنگه.کنگ.بستک.خمیر.قشم.کیش.میناب.رودان جاسک و....جزءشهرستانهای این استان هستند پس زمان برگزاری جشنواره تئاتر چرا توی هرکدوم از شهرستانها تبلیغاتی از جشنواره نمی بینیم  یا همین اتفاق چند روز پیش که توی قشم افتاد (جشنواره تئاتر منطقه ایی فجر)کدام شهروند باخبر شد. 

بتازید که شاهد زمین خوردنتان میشویم وبازهم برای بلند شدن دست هنرمند را میگیرید. 

 

امیرالمومنین م فرماید: 

حق وسیع ترین چیزها در مقام توصیف و بیان است.درحالی که در مقام انصاف و اجرا کردن سخت ترین و حساس ترین موضوع است.

ریش استاد مشکل دارد

  
اصل ماجرا: روز یکشنبه  8 آبان بعد از انتشار مصاحبه استاد محمدرضا لطفی با خبرنگاران درباره کنسرت آخر آبانش در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران، خبری از خبرگزاری یا سایت پارس توریسم به دستم رسید که مضمون آن چنین بود: استاد محمدرضا لطفی در نشست خود با خبرنگاران گله کردند که وزارت ارشاد مجوز نصب بنر‌های تبلیغاتی کنسرت را نمی‌دهند و دلیلش هم وجود ریش آقای لطفی است.
از خواندن این خبر تعجب کردم، چون تقریبا در سایت‌ها و خبرگزاری‌های دیگری که از این نشست گزارش دادند این بخش نیامده بود.

صبح روز دوشنبه که در دفتر موسسه آوای شیدا ملاقاتی با استاد داشتم و ماجرا را جویا شدم که گفتند: درست است. مسئولان ارشاد به پوستر من گیر دادند و گفتند این ریش شما مشکل دارد و نمی‌تواند در پوستر بیاید. به آن‌ها گفتم: من با این ریش ده‌ها بار کنسرت دادم،‌ در برنامه تلویزیونی سیمای جمهوری اسلامی ایران شرکت کردم و همه مرا با این ریش می‌شناسند و خلاصه کلی دلیل و مدرک آوردم ،اما قانع نشدند که نشدند و چند روز کل کار را خواباندند. در حالی که تبلیغات کنسرت ما باید از چند روز قبل شروع می‌شد.
در نهایت عصبانی شدم و  به آن‌ها گفتم اگر بیش از این بخواهید اذیت کنید، ‌مستقیم ماجرا را با وزیر ارشاد در میان می‌گذارم. چنانکه چند سال قبل که مجوز آلبوم مرا معطل می‌کردند (‌آلبوم دو نوازی سه‌تار و تمبک) ماجرا را به آقای صفار هرندی کشاندم و ایشان شخصا دستور دادند دست از این تنگ‌نظری‌ها بردارند و به آلبوم مجوز بدهند. 
 
 
نظر: اگر به ماهیت این گونه تصمیمات در چند مدت اخیر دقت کنید،‌سیطره سلیقه بر ضابطه و قانون را در این گونه موارد به عینه می‌توانید مشاهده کنید. این گونه ورود به حیطه‌های شخصی آدمیان در حوزه کتاب هم به وفور یافت می‌شود تا جایی که ممیزان ارشاد به مولفان و مترجمان می‌گویند که چگونه حتی بیندیشند؟!  

 

مشخص نیست مجموعه افرادی که در بخش بررسی و ممیزی این گونه امور می‌نشینند، تا چه اندازه از قوانین و‌آیین‌نامه‌های مربوط به این گونه امور اطلاع دارند و چقدر سلیقه را بر ضابطه حاکم می‌کنند. محاسن آقای لطفی به اعتقاد اکثر اهل موسیقی‌، جزو ذات اجرای او شده است. او از قبل از انقلاب هم محاسن و ریش داشت و بعد از انقلاب که به خارج رفت و سال‌ها در آمریکا به اجرای کنسرت پرداخت هم، چنین هیبت و صولتی داشت و کمتر کسی می‌تواند لطفی بدون ریش و محاسن را تصور کند.
از سوی دیگر او یکی از ستون‌های موسیقی سنتی و کهن ایرانی است و آثاری که از او در ذهن و ضمیر ما ایرانیان نقش بسته است، انصافا فراموش نشدنی است.تصنیف «ایران ای سرای امید» و یا «کاروان شهید» که بهترین تصنیف دفاع مقدس نام گرفت و یا آثار برجسته دیگرش به همراه نقشی که او در پرورش و ‌آموزش چند نسل از موزیسین‌ها و نوازندگان ایفا کرد و می‌کند،‌ همه و همه موید جایگاه تعریف‌شده اوست. با این حساب برخورد با این چهره ارزنده و ماندگار و بند کردن به ریش ایشان چه توجیهی دارد جز ناپختگی و خام‌کاری که متاسفانه این روزها از در و دیوار این مملکت در هر حوزه و موضوعی سرریز کرده و می‌کند. 
سید ابوالحسن مختاباد
منبع:سایت خبر آنلاین